03 آذر 1394 توسط عيني ميرزا
یابن الحسن ،ای گل زهرا !از آن زمان که در مکتب عق تو گام نهادم ،
آنجا که با نام مبارک وپر بر کت مادر ت زهرای اطهر عطر آگین گشته
دلم در حال و هوای دیگر است .خدارا چگونه کر گویم براین منت که برمن نهاد
خدایا تو مرا به جای کشا ندی که گویی سال هاست به دنبال آن گشته ام ولی نیافته بودم واین دست تقدیر بود که مرا به اینجا کشانید ،وچگونه وصف کنم
جایی را که از حد وصف بیرون است
دانستم آن افرادی که در این مکان علم می آموزند
عنوان سر بازی تورا دارند .از خود می پرسم یک سرباز وظیفه شناس و متعهد چه مسولیتی دارد وچه باید بلکند تا چنین عنوانی برای او شایسته باشد .
ای پنهان از چشمانوپیدا در دیده مومنان !!!
اگر هرکس در این مکان در س بخواند سرباز تواست ،پس
سربازانت از حد گذ شته اند .چرا چشم دوستدارانت را به جمال دلر بایت روشن نمی نمایی؟
چرا منتظران چشم به راه را از انتظار به در نمی آوری؟
ومی یابم آنچه را که از خود پرسیده بودم .
آری سرباز تو بودن لیاقت می خواهد وشایستگی می طلابد .
مسولیتی بس سنگین است .محصلین حوزه تنها نامی وعنوانی رابر دوش می کشند . درحالی
که تو اگر حتی اندکی یاور ویاور مخلص وبا تقوا داشتی حتما طلوع می کردی ،همچون خورشید که سپید ه دمان می دمد وجهان را روشن می کند .
روزی که تو بیای مردم خورشید دیگری رابه نظاره می نشینند ما همچون کشتی های در گل مانده منتظر نجاتیم وبه دنبال ساحلی امن می گردیم
ما در انظار ظهور توایم وتو در انتظار اذن خداوند
خدایا!فرج آقایمان، امام زمانمان گل نرگس و امید شیعیان را نزدیک گردان.
خداوندا! کمک کن تا سربازانی شایسته برای امامان باشیم واعمالمان نشان دهیم که سربازی مخلص ویاری وفادار برای او هستیم.
خداوندا!برسان آن روزی را که در رکابش بشتابیم وبا رهبری شایسته اش جهان تیره از ظلمت ها پاک و آراسته گردد.
به امیدآن روز،انشاالله
یا بن الحسن روحی فداک
متی ترانا ونراک